ادامه مطلب
آخرین مطالبلینک دوستانپیوندها تبادل لینک هوشمند سایت آوازکطراح قالب: آوازک |
یه مشتری داریم به اسم آقای.... که پیرمرد خیلی شیک و باکلاسیه! چند وقتی بود که تو محل نمیدیدمش،یه روز اومد و بعد از کلی سلام و احوالپرسی گفتم آقا .... کم پیدا شدین،گفت من از سرما خیلی عاجزم،خودت نشستی اینجا جلو هیتر گرم میشی نمیدونی ببرون چه خبره..حالا من دارم هی اینور اونورو نگا میکنم دنبال هیتر میگردم که دیدم یهو آقا .... بلند شد اومد دستاشو گرفت جلو مانیتورم گفت روشنش کن یه ذره دستام گرم شه!!منم واسه اینکه بنده خدا با این اوهون و تلپ ضایع نشه گفتم شرمنده خرابه!!!
ادامه مطلب |
درباره وبلاگنویسندگانآرشیو موضوعیآرشیو ماهانهلینک های ویژهدیگر امکانات
Alternative content انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس <-BlogTitle-><-BlogDescription-> |